زائر فردا
زائر فردا
زائر فردا
نفست اي آشنا
چون سكوت شب رسا
در پاييز ، در گلريز
تو بمان اي همصدا
دست تو خورشيد من
در شب دريا شدن
اي جاري ، اي روشن
از فردا حرفي بزن
در شب خاموشي صحرا اي خورشيد
صبح سرشار صداي ما باش
شور آوازم تويي در اين ساحل اي دل
بال پروازي براي ما باش
بارش مهر ، بر گونه گلها
در نگاهت صد پنجره پیدا
اي مسافر ، اي زائر فردا
ميخوانمت باز ، با آواي دريا
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}